ღموج درياღ

 

 

لبخندبزن!!!!

عکاس مدام این جمله را تکرار میکند.

اصلا برایش مهم نیست که در وجودت حتی

یک بهانه برای شادمانی نداری.....


 

 

اگر میخندم از اجبار عکاس است


 

 

وگرنه         من کجا          خنده کجا....

 

نوشته شده در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:لبخند,غمگین,بهانه,شادبودن,عکاس,تکرار,ناراحت,نگران,ساعت 21:12 توسط باران| |

      

سبقت موتور گازی از بنز آخرین سیستم

یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته،

یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد!

خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه.

یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه دوباره موتور گازیه قیییییژ ازش جلو زد!

دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه.

همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!!

طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار.

خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه،

میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟!

موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله … داداش….

خدا پدرت رو بیامرزه که واستادی… آخه … کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت !!!!

 

نوشته شده در سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:مطلب طنز,مطالب شاد,طنز,موتورگازی,ماشین اخرین سیستم,سرعت زیاد,جوک,خده دار,لبخند,موج دریا,ساعت 23:23 توسط باران| |

 

جای من خالی‌ست

جای من در عشق

جای من در لحظه‌های بی‌دریغ اولین دیدار

جای من در شوق تابستانی آن چشم

جای من در طعم لبخندی که از دریا سخن می‌گفت

جای من در گرمی دستی که با خورشید نسبت داشت

جای من خالی‌ست

من کجا گم کرده‌ام آهنگ باران را؟!

من کجا از مهربانی چشم پوشیدم؟!

می‌شود برگشت

می‌شود برگشت و در خود جستجویی کرد

در کجا یک کودک ده‌ساله

در دلواپسی گم شد؟

می‌شود برگشت

تا دبستان راه کوتاهی‌ست

می‌شود از رد باران رفت

می‌شود با سادگی آمیخت

می‌شود کوچک‌تر از اینجا و اکنون شد

من بهار دیگری را دوست می‌دارم

جای من خالی‌ست

جای من در درس نقاشی

جای من در چشم‌های دختر خورشید

جای من در لحظه‌های ناب

جای من در نمره‌های بیست

جای من در زندگی خالی‌ست

می‌شود برگشت

اشتیاق چشم‌هایم را تماشا کن

می‌شود در سردی ِ سرشاخه‌های باغ

جشن رویش را بیفروزیم

دوستی را می‌شود پرسید

چشم‌ها را می‌شود آموخت

مهربانی کودکی تنهاست

مهربانی را بیاموزیم

مهربانی را هدیه دهیم

 

نوشته شده در دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:مهربانی,باران,رویش,کودک,عشق,دبستان,دوستی,شاخه های باغ,جشن,اشتیاق,چشم,تماشا,زندگی,لحظه های ناب,لبخند,ساعت 1:41 توسط باران| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

 آپلود عکس - شبکه اجتماعی فیس نما - قالب وبلاگ