کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه خودت میدونی عادت نیست ، فقط دوســـت داشتن محضه
کنارم هستی و بازم ، بهونه هامو میگیرم میگم وای ، چقدر سرده ،میام دستاتو میگیرم یه وفت تنها نری جایی ، که از تنهایی میمیرم از اینجا تا دم در هم بری ، دلشوره میگیرم فقط تو فکر این عشقم ، تو فکر بودن با هم محاله پیش من باشی ، برم سرگرم کاری شم میدونم که یه وقتایی ، دلت میگیره از کارم روزایی که حواسم نیست ، بگم خیلی دوست دارم تو هم مثل منی انگار ، از این دلتنگی ها داری تو هم از بس منو میخوای ، یه جورایی خودآزاری یـــــه جـــــــورایـــــــــــــــی ، خــود آزاری کنارم هستی و انگار ، همین نزدیکیاست دریا مگه موهاتو وا کردی ، که موجش اومده اینجا قشنگه ردپای عشق ، بیا بی چتر زیر برف اگه حاله منو داری ، میفهمی یعنی چی این حرف میدونم که یه وقتایی ، دلت میگیره از کارم روزایی که حواسم نیست ، بگم خیلی دوست دارم تو هم مثل منی انگار ، از این دلتنگی ها داری تو هم از بس منو میخوای یه جورایی خودآزاری یه جورایی خودآزاری....... تو آیا عاشقی کردی بفهمی عشق یعنی چه؟ تو آیا قاصدکهای رها را دیدهای هرگز، و چشمان تو آیا سورهای از این کتاب هستی زیبا، تو از خورشید پرسیدی، چرا تو ماه آسمان را دیدهای، رخ از نگاه عاشقان نیمهشبها بربتاباند؟ تو آیاهیچ میدانی، نباشی، مردهای در خویش؟ ببینم، با محبت، مهر، زیبایی، نفهمیدی چرا دلبستِ فالِ فالگیری میشوی با ذوق! تو فهمیدی چرا همسایهات دیگر نمیخندد؟ جوابم را نمیخواهی تو پاسخ داد، ای آیینه دیوار!!؟ چهار تا مهندس برق، مكانيك، شيمي و كامپيوتر با يه ماشين در حال مسافرت بودن كه يهو ماشين خراب ميشه. خاموش ميكنه و ديگه هر چي استارت ميزنن روشن نميشه.
رویاهایم را در کنار کسانی گذراندم که بودند ولی نبودند به من چه ، که عکس بی ربطه خوشم اوووووومد گذاشتم..! دلم خواست ....
تو آیا با شقایق بودهای گاهی؟
که از شرم نبود شادپیغامی،
میان کوچهها سرگشته میچرخند؟
نپرسیدی چرا وقتی که یاسی، عطر خود تقدیم باغی میکند
چیزی نمیخواهد؟
تلاوت کرده با تدبیر
بیمنت و با مهر میتابد؟
تو آیا دیدهای برگی برنجد از حضور خار بنشسته کنار قامت یک گل؟
و گلبرگ گلی، عطر خودش، پنهان کند، از ساحت باغی؟
اگر عاشق
نمیدانی که گاهی، شانهای، دستی، کلامی را نمییابی ولیکن سینهات لبریز از عشق است…
تو آیا جمله میسازی؟
که فردا میرسد پیغام شادی!
چرا گلدان پشت پنجره، خشکیده از بیآبیِ احساس؟
ز خود پرسیدهام در تو!
که عاشق بودهام آیا!!؟
جوابش را تو هم، البته میدانی
سکوت مانده بر لب را
تو هم ای من!
به گوش بسته میخوانیقابل توجه مهندسین کامپیوتر !!!
ميگن آخه يعني چي شده؟
مهندس برقه ميگه: احتمالاً مشكل از مدارها و اتصالاتو سيم كشي هاشه.
يكي از اينا يه ايرادي پيدا كرده.
مهندس مكانيكه ميگه: نه بابا، مشكل از ميل لنگ يا پيستوناشه كه بخاطر كار زياد انحراف پيدا كرده.
مهندس شيميه ميگه: نه، ايراد از روغن موتوره. سر وقت عوض نشده، اون حالت روان كنندگيشو از دست داده.
در اينجا ميبينن مهندس كامپيوتره ساكته و هيچ چي نميگه. بهش ميگن: تو چي ميگي؟
مشكل از كجاست؟ چيكارش كنيم درست شه؟
مهندس كامپيوتره يه فكري مي كنه و ميگه: نميدونم، ولي بنظرم پياده شيم، سوار شيم شايد درست شده باشه!!!
همراه کسانی بودم که همراهم نبودند
وسیله ی کسانی بودم که هرگز آنها را وسیله قرار ندادم
دلم را کسانی شکستند که هرگز قصد شکستن دل آنها را نداشتم
و تو چه دانی عشق چیست؟عشق سکوتی است در برابر همه ی اینها !!!
فکر میکردم تو همدردی !
ولی نه !تو هم ، دردی ….
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |