خنده های ما در خلال روز های زندگی ، در عبور روزهای کودکی ؛ و در شروع یک بلوغ مخملی گم شدند ... آه زندگی ! زود اعتراف کن ! خنده های ما کجاست ؟ دست و نزد کیست ؟ آه زندگی ... آی زندگی ... زود و زود و زود تند و تند و تند پاسخم بده ... با آرامشم اعتماد پشه رو جلب کردم و بعد کشتمش .. از این دورویی خودم بیزارم
وااااااااااااااااای امروز تفلدمه
تفلد تفلد تفلدم مبارک
25655555544884تا کامنت
-تولدت مبارک خانومی
.
.
.
-شما از طرف بلاگفا بهتربن وبلاگ نویس معرفی شدید
وبلاگ یک پسر
آرزو می کنم روزی برسه که همه انسان ها بتوانند با هر عقیده رنگ و قومیتی در کنار هم آزادانه زندگی کنند
1 کامنت
-حرف مفت نزن
(تازه همون یه نفر هم آدرس وبلاگ خودشو گذاشته)
یه گدا رو میشناسم که هر چی خیابون شلوغ تر باشه این فلج تر میشه!
به سلامتیه دکتر شریعتی که هر چی جمله ی خفنه تو دنیا خودش گفت و رفت و واسه ما چیزی نذاشت
هر مطلبی به ذهنم خطور میکنه میبینم قبل من دکتر این جمله رو گفتن
خدایا چی دیدی تو سوسک که بهش بال دادی؟؟
نه واقعا واسم سواله
در من ندیدی، در اون دیدی اونوقت ؟؟!
هیچی مثل این مساله رو اعصاب من نمیره که : با یه نفرخداحافظی کنم، بعد هم مسیر بشیم... بعد کنار هم هی راه بریم... بعد من سرعتم رو کم و زیاد کنم که بیشتر از این ضایع نشیم!!!!
تا شش سالگی فکر می کردم اسمم دست نزنه !
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |